حيف بود او به زندان نرود. زندان فرصتي خواهد شد تا او ببالد و به كمال برسد.
چارچوب دار، مستقل و فعال. وقتي وارد جمع ميشود انبوهي از انرژي را وارد ميكند. شده است كه گاهي جسمش از پا بيافتد اما كسي نديده است كه روحيه اش را از دست داده باشد. كم نميآورد. چنان بود كه برخي به طنز و بر خلاف رسم معهود كه خانمها را با نام خانوادگی همسرانشان صدا ميزنند شوهر پرآوازه او را كه خود اسطوره استواري بر صراطي است كه برگزيده است و ستوني محكم بر خيمه آزادي و آزاديخواهي است را با نام او ميخواندند. وقتي ميگفتي آقاي محتشميپور منظور همان آقا مصطفي تاجزاده بود كه از همسر شخيص خود اعتبار ميگرفت. همگان بارها كرنش و تواضع آقا مصطفي را در برابر همسرشایسته اش كه نمونهاي از اعتقاد عميق او به جايگاه والاي زن بود ديدهاند. احقاق حقوق زنان آرمان مشترك اين زوج فعال سياسي بوده است و زندگي خود آنها نمونهاي از همان است كه به آن اعتقاد دارند.
مصطفي را فرداي روز انتخابات رياست جمهوري گرفتند. در عين حالي كه مدعي ميشوند او گفته است در انتخابات تقلب نشده، به جرم انقلاب مخملي بازداشت و محاكمه شده و اكنون در حال گذراندن دوره محكوميت ظالمانه ای است كه بر او تحميل شده است.
از آن روز، آنها به اسطورههاي مبارزه با ظلم و بي عدالتي تبديل شدهاند و عشقي دوباره در وجودشان پديد امده كه آتشش پر لهیب است و دامان ظلم را گرفته و ظالمین را به ستوه آورده است.
باورم نميشد آن زوج سياسي كه هر يك شخصيت مستقل و با حساب و كتابي داشتند در نيمه دوم عمر خويش و در وانفساي حق كشي و ظلم سياهي كه بر جامعه سايه افكنده است بيبيم از رسوايي، آتش عشقي را برافروزند كه چراغ راه سرمازدگان مانده در تاريكي و غمزدگان مانده در مسیر بی مهری باشد.
او به تأسي از سرورش فاطمه (س) كه در دفاع از حق شويش علي (ع) از خانه بدر آمد، خطبه خواند، اتمام حجت كرد و هشدار داد از آن روز كه مصطفي را به زندان بردند لحظهاي ساكت ننشست. خود را وقف دفاع از حق او كه نمادي از حق ملت مظلوم ايران است كرد.
او با سلاح قلم پرده ها را ميدريد تا حقايق برملا و ظالمان رسوا شوند و در اين راه تهديد صاحبان قدرت را به چيزي نميگرفت و حتي نصيحت دوستان را كه او را از خطر بر حذر مي داشتند را نميپذيرفت چرا كه همچون بانوي خويش جانش را چاشني پيمودن راهش كرده بود.
او با قلم شیوا و جسور خویش در فرهنگ مبارزه زنان سرزمين خود ادبيات جديدي را پايهگذاري كرده است كه بدون ترديد ماندگار خواهد بود. آنهايي كه دفاع جانانه او از حقوق زنان را با انگارههاي ذهني خود از فمنيسم يكسان كرده و در مقابل، تفكرات واپس گرايانه خود را در مورد زنان تبليغ ميكردند خوبست بيايند و نظاره كنند و ببينند زني را، كه از فاطمه و زينب الگو گرفته و با كلام حق خویش وجدانهاي مدفون در دلهاي سياه را به چالش ميكشد و تاريخ را به لرزه درميآورد. اگر فاطمه و زينب در تاريخ اسلام اسطوره و جاودانه شدهاند نه براي خانهنشيني كه براي بيرون آمدن از خانه در دفاع از حق، حق پدر، شوي، برادر و فرزند بوده است. فاطمه بر در خانه صحابه و زينب در مجلس يزيد خروشيدند و از حق دفاع كردند تا در روند تاريخ، زنان جامعه اسلامي از آنها طريق بياموزند و چه خوب آموخته است فخر زنان ايران فخرالسادات محتشميپور.
او را ميديديم كه پروانهوار بر گرد وجود شمع زنداني خود ميگرديد ميلههاي زندان حصاري بودند تا او نتواند پر خويش به شعله شمع جان بسوزاند. او را ميبينم كه حصار را گسسته و به درون رفته تا شوي خويش برهاند. مي بينیم كه خود را به اسارت داده است تا در حلقه مردان نامحرم همچون زينب كبري خطبه بخواند و حقارتشان را به رخشان بكشد. حيف بود او به زندان نرود. زندان فرصتي خواهد شد تا او ببالد و به كمال برسد.
براي زنان جامعه امروز كه نگاهشان به اوست لازم بود تا استواريش را در تنگناي زندان نيز ببينند.
فخر زنان و زمان!
چه فرخنده خواهد بود روزي كه سرافرازانه از زندان بيرون بيايی و براي زنان و مردان مشتاق این دیار خطبه بخوانی و باز قلم بفرسايی.
سلام بر تو روزي كه آزاد بودي و حق می جستی
.
سلام بر تو روزي كه در زندان هستي و مي ایستی.
و سلام بر تو روزي كه از زندان برون آيي و نويد آزادي و بشارت حق بدهي.
علی شکوری راد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر